مانياد منمانياد من، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

مامان و نی نی

سونو + چکاپ دهم

هفدهم برای سونو و چکاپ دیگه راهی شدیم مثه همیشه عزيزام مامان مهربون و مهدی همرام بودن چقد ذوق داشتم برای دیدن روی ماه پسرم اولین نفر نوبتم بود با دلشوره عجیبی دراز کشیدم و مثه سونو اول یه کوچولو لباسمو دادم بالا که دکتر گفت کامل بزن بالا این یعنی پسرم خیلی بزرگ شده بود برا دیدن باید به همه جای شکمم میرفت دیگه اون موش کوچولوی 210 گرمی نبود حالا دیگه 2900گرم شده بود دکتر واقعا زیبا برام توضیح میداد به دکتر گفتم یه عکس خوشگل از صورت نینی بهم بده اما پسر ناقلا دو تا دستشو مشت کرده بود و گذاشت جلو چشماش و دکتر هرکار کرد نذاشت صورت مثه ماهشو ببینیم مامان و مهدی هم فقط به مانیتور نگاه میکردن بلکه این شیطون بلا خودشو نشون بده  اما بازم ناک...
19 مرداد 1394

من و این روزهای رویایی + چکاپ نهم

این روزا حال و هوای خاصی دارم اخه حداکثر 35 روز دیگه مانیاد مامان به دنیا میاد و مامان و باباشو یه دنیا خوشحال میکنه...سی ام تیر دقیقا روزی که سالگرد عقد من و مهدی بود و تو همون ساعاتی که اتلیه برا عکاسی عقدمون بودیم داشتیم با همون عکاس عکسای بارداری رو میگرفتیم اینطوری اون روز رو خاطره انگیزتر کردیم دوست داشتم عکسام کنار دریا باشه اما بخاطر طوفان دریا گل الود شده بود برا همین عکاسامونو تو یه باغ فوق العاده خوشگل گرفتیم...اول تیر سرویس خواب پسرمو اووردن و فرداش من و مامان و المیراجون  و خاله اتاق مانیاد و تا حدودی چیدیم مهدی جون هم برا دو روز تهران بود و موقعی که اتاقو میچیدیم نبود دیشب نیمه های شب میرسید و من قبل از خواب در ا...
5 مرداد 1394
1